زندگانی شگفت‌آور من

عنوان بر گرفته از کتاب ابن عربشاه است

زندگانی شگفت‌آور من

عنوان بر گرفته از کتاب ابن عربشاه است

هوووم یه پله ی دیگه رد شد. انگار که از کلاس دوم دبستان رفته باشم سوم. طرحه تصویب شد و من الان رسما توی ابرا دارم پرواز می کنم. یه خورده واسه خاطر چشم و همچشمی (!) و خیلی به خاطر این که اصلاح اساسی نخورد. خوشحالم که خیلیا نیومدن. خوشحالم که شری بود و به دادم رسید. خوشحالم که حضرت استاد بود. برای این یکی خیلی خوشحالم. خوشحالم که جعبه ی شیرینی رو بردم بالا. خوشحالم که بعدش رفتیم و بستنی خوردیم، سه تایی! از همه مهم تر این که خوشحالم که آقای همسر بسیار ذوق زده است!!! همین جوری هی راه می ره و سخنرانی می کنه!

غیر از اینا خوشحالم که کتابا رو امروز تحویل دادم و پروژه ی نمایشگاه تموم شد. اینم خیلی مهم بود و اگه می کشید به اومدن مسافر دردسر می شد.

برای تا آخر هفته باید تکلیف این کاری رو که به عهده گرفتم روشن کنم، و کوزت وار خونه بسابم! هر دو تاش بسیار مهمه. غیر از این دو تا باید برنامه ی شرکت رو هم روشن کنم. به نظرم رئیس داره منو سر می دوونه که خودم برم رسما حرف بزنم. هنوز شجاعت این کار رو ندارم، ولی خب شاید پیدا کردم. 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد