الان اگه یکی به من بگه چه مرگمه خیلی ممنونش می شم. باید یه کاری رو فردا صب تحویل بدم. یعنی فردا صب برم بست بشینم پشت دره ببینم کی می شه تحویلش بگیرن. اون وقت مثلا باید این کاره رو امروز صب تحویل می دادم، ولی با استفاده ی مبرم از قانون وقت اضافه (و البته یه مقادیری روی زیاد که رفتم از بقالی سر کوچه نسیه گرفتم!) انداختمش واسه فردا. بعد فک می کنین که الان حاضره دیگه؟ نه جانم! هنوز دو سومش مونده. خب منطقا الان ساعت پنجه. فک می کنین تا دو ساعت دیگه تموم می شه؟ بازم در اشتباهین، که هفت هزار و هفتصد تا کار واسه تا آخر شبم دارم و از فردا هم قراره زندگی کن فیکون بشه. خونه هم زلزلهاومده است. شام هم ندارم.
حالا جا داره که سوال اول پاراگرافمو دوباره بگم. من الان چمه که نمی شینم لااقل یه کمی این لعنتی رو سبکش کنم که تموم بشه؟!
تازه شدی مثل خودم ................
گفتن نداره جونم خسته ای درست هم نمیشه تا یه کم سرت خلوت بشه اما اشکالش اینه که تا ان وقت یه عالم کار دیگه پیش میاد بهتره که حرف خانم جون یادت بیاد:کار نکرده آدمو میکشه ....وقتی انجامش دادی میبینی چیزی هم نبود ها؟